طبقه ی زیرین(به همراه جلد دوم) به قلم آزاده دریکوندی
پارت بیست و سوم
زمان ارسال : ۲۱۹ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 6 دقیقه
سرسرهای که اتفاقا شیب بسیار تندی داشت بالاخره به اتمام رسید و مسافرینش را به مقصدشان رساند؛ آن هم چه رسیدنی! رسیدنی که با اوج شادی و پایکوبی دوستان شیمیدان همراه بود. مگسها... موشها... عنکبوتها... استخوانهای متحرک با آن لباسهای عجیب و مضحکی که در بر داشتند همگی به رقص و شادمانی پرداختند به آن امید که این بار ولادیمیر واقعی خود را یافته باشند. ولادیمیر با آن همه ازدحام و هیاهو به و
اطلاعیه ها :
دوستان عزیزم سلام💚
ممنونم به خاطر وقتی که برای این نوشته گذاشتید
طبقهی زیرین یک داستان کوتاه و پر از رمز و رازه که هر خوانندهای میتونه برداشتهای متفاوتی از قصه داشته باشه.
پایان رمان احتمالا کمی شما رو شوکه کنه و انتظارش رو نداشته باشید؛ اما مطمئن باشید این بهترین پایان برای طبقهی زیرین بود و امیدوارم باهام موافق باشید.
یکی از فکت های رمان:
ملکهی خونخوار (ایزابلا) در اصل همون ویکتوریا، عشق قدیمی آقای کوئین بود منتها به خاطر دریای فراموشی هیچکدوم هرگز همدیگه رو به یاد نداشتن و ما این موضوع رو از گردنبند ملکه متوجه میشیم.
باقی فکتهای رمان به عهدهی برداشت خودتونه💚
امیدوارم ازش لذت برده باشید و نظرتون رو بهم بگید.
موفق باشید
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
آمینا
00این ولادیمیر چون خاطرات پدربزرگشو خونده خیلی سرخوشانه رفته طبقه زیرین دنبال هیجانه فکر کنم😅